فراموش کردم
رتبه کلی: 2219


درباره من
محرم
...
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۳:۱۲ ( 10 نظر , 156 بازدید )
فرزندم
فرزند عزیزم : آن زمان که مرا پیر و ازکار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردنلباس...هایم را   کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را   بپوشم اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده   استصبور باش و درکم کن   یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور   میشدم روزی چندب...
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۳:۰۱ ( 101 نظر , 236 بازدید )
دلتنگم!
. . . . ....   .... آبی .... .... .... .... .... ......
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۲:۵۳ ( 3 نظر , 152 بازدید )
حج
دلخوش از آنیم که حج میرویم!!  غافل از آنیم که کج میرویم.....!!  کعبه به دیدار خدا میرویم...؟؟؟  او که همینجاست....کجا میرویم!؟  حج بخدا جز به دل پاک نیست....  شستن غم از دل غمناک نیست...  دین که به تسبیح و سر و ریش نیست  هر که علی گفت که درویش نیست..... &nb...
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۲:۴۱ ( 34 نظر , 196 بازدید )
نعمت
جایی برای رفتن داشتن یعنی  خــــانـــــه  کسی را برای عاشقی داشتن یعنی  خــــانواده  داشتن هر دو یعنی  نـــعمت ...............♥...
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۲:۳۴ ( 19 نظر , 218 بازدید )
آرام میگریست!
دیشب خدارو دیدم...     گوشه ای آرام میگریست...     من هم کنارش رفتم و گریستم...     هر دو یک درد داشتیم ...   " آدم ها...."   عجب از آدمایی، که نشانه‌هایت را می‌بینند و      انکارت می‌کند .....
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۲:۳۱ ( 21 نظر , 171 بازدید )
من!
مرض در دل تو ،حجاب بر سر من!   حق حضانت برای تو ،درد زایمان برای من!   نام خانواده برای تو ،زحمت خانواده برای من!   چهار عقد ، برای تو ،"حسرت عشق" برای من!!   هزار صیغه برای تو ،حکم سنگسار برای من!   هوس برای تو! ،عفاف برای من!   برای تو فقط پوشش ع و ر ت ،بر...
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۲:۲۱ ( 30 نظر , 193 بازدید )
عصبانیت
مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت   داد نمیزنند!   ناسزا نمیگویند   نمیشکنند   تهمت نمیزنند   تنها   "قدم" میزنند و در خلوت خود فرو میروند و     خالی میکنند تمام خشم خود را   تا   مبادا به کسی که دوستش میدارد ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۲:۱۹ ( 13 نظر , 192 بازدید )
پروردگارا !
پروردگارا !    سلامتی را نصیب خانواده هایمان   دلخوشی را نصیب خانه هایمان   و آرامش را نصیب دلهایمان گردان ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۴ - ۱۲:۱۷ ( 11 نظر , 201 بازدید )
راز خوشبختی دو زوج
روزی یک زوج ، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول ۲۵ سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون ( راز خوشبختیشونو ) بفهمند. سردبیر گفت : آقا واقعا باور کردنی نیست ؟ یه...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۰۵ - ۱۱:۳۳ ( 15 نظر , 258 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (1)